عهد باطنی

فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو...

عهد باطنی

فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو...

عهد باطنی

وقتی حرکت می‌کنیم برای نصرت دین خدا ممکن است هزینه‌ای هم داشته باشد، اما نصرت قطعی است. "امام خامنه ای"



پایه‌ى این تفکّر، اعتقاد به مسئولیّت انسان است؛ مسئولیّت انسان. انسان موجودى است مسئول. نقطه‌ى مقابل این فکر، حالت احساس بى‌مسئولیّتى، «ولش کن»، «برو خوش باش»، «به خودت بپرداز» است. پایه‌ى فکرى بسیج این مسئولیّت الهى است که حالا عرض میکنم مبانى دینى مستحکمى دارد. نه فقط مسئولیّت در برابر خود و در برابر خانواده‌ى خود و نزدیکان خود - که این هست - بلکه مسئولیّت در قبال حوادث زندگى؛ در قبال سرنوشت جهان، سرنوشت کشور و سرنوشت جامعه، چه مسلمان، چه غیر مسلمان. این احساس مسئولیّت فقط نسبت به انسانهاى هم‌عقیده و مسلِم و مؤمن نیست بلکه حتّى نسبت به غیر مسلمین و غیر مؤمنین هم احساس مسئولیّت میکند. نقطه‌ى مقابلِ همان دَم‌غنیمتى، ولش کن و حالت تنبلى و حالت گریز از مسئولیّت و مانند اینها است. پایه‌ى اصلى بسیج، این احساس مسئولیّت است. این تفکّر مسئولیّت انسان، جزو بیّنات اسلام است. یعنى هیچ‌کس نمیتواند در این تردید بکند که اسلام، انسان را این‌جور موجودى میداند: موجودى که مسئول است، کار از او خواسته شده است.
شما ملاحظه کنید احکام گوناگون را: مثلاً حکم امربه‌معروف و نهى‌ازمنکر. امر به معروف یعنى شما همه مسئولید که معروف را، نیکى را گسترش بدهید، امر کنید به آن؛ نهى از منکر [یعنى‌] زشتى را، بدى را، پلشتى را نهى کنید؛ جلوى آن را بگیرید با شیوه‌هاى مختلف. معناى این چیست؟ معناى این، مسئولیّت در قبال سلامت عمومى جامعه است. همه مسئولند: من مسئولم؛ شما مسئولى؛ آن یکى مسئول است. یا مسئله‌ى جهاد. جهاد اسلام در واقع کمک به ملّتهایى است که پشت پرده‌ى سیاستهاى استعمارى و استکبارى و استبدادى قرار داده شده‌اند که نور اسلام به اینها نرسد؛ نور هدایت به اینها نرسد. جهاد براى دریدن این پرده‌ها و این حجابها است؛ جهاد اسلامى این است. بحث اینکه آیا جهاد، دفاعى است یا ابتدائى است یا مانند اینها، بحثهاى فرعى است؛ بحث اصلى این است: ما لَکُم لا تُقاتِلونَ فى سَبیلِ اللهِ وَ المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسآءِ وَ الوِلدان؛(۴) چرا جهاد نمیکنید، مقاتله نمیکنید، نبرد نمیکنید در راه خدا - و بلافاصله [میگوید ]- و در راه مستضعفین، براى نجات مستضعفین؟ این احساس مسئولیّت است؛ یعنى شما برو جان خودت را به خطر بینداز و جانت را کف دستت بگیر در میدانهاى خطر، براى اینکه مستضعفان را نجات بدهى؛ معناى این، همان مسئولیّت است دیگر. یا این حدیث معروفِ «مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم»؛(۵) و از این قبیل، فراوان آیات و روایاتى در متون اسلامى است که این جزو بیّنات اسلام است؛ یعنى اسلام انسان را این‌جور خواسته است که مسئول باشد؛ هم نسبت به خود، هم نسبت به نزدیکان خود، هم نسبت به جامعه‌ى خود، هم نسبت به بشریّت مسئول است. که حالا اگر بروید دنبال این فکر را در متون اسلامى بگیرید، چیزهاى عجیب‌وغریبى انسان مشاهده میکند از این اهتمام و از این احساس مسئولیّت.
پیغمبر اکرم پیش خداى متعال التماس میکند، تضرّع میکند که «اَللّهُمَّ اهدِ قَومى»؛(۶) قومش همانهایى بودند که او را میزدند، او را طرد میکردند، او را تهدید به قتل میکردند، این‌همه بر او زحمت وارد مى‌آوردند، او پیش خداى متعال التماس میکند که خدایا، اینها را نجات بده، اینها را شفا بده، اینها را هدایت کن! این پیغمبر. امیرالمؤمنین وقتى‌که مى‌شنَود که سپاهیان معاویه رفتند آن شهر را غارت کردند با غصّه میگوید که - بَلَغَنى اَنَّ الرَّجُلَ مِنهُم کان یَدخُلُ عَلَى المَراَةِ المُسلِمَةِ وَ الاُخرَى المُعاهِدَة(۷) - مردهاى این لشکرِ غارتگر وارد خانه‌ى مسلمان و معاهَد (معاهد یعنى غیر مسلمانى که در زیر سایه‌ى اسلام زندگى میکند؛ مسیحى، یهودى) میشدند، به زنها اهانت میکردند، دستبند زنها را میگرفتند، زیور زنها را میگرفتند، بعد حضرت میفرماید که اگر مسلمانْ از این غصّه بمیرد، جا دارد. شما ببینید؛ یعنى احساس مسئولیّت تا این حد است. نمیگوید اگر امیر مسلمین بمیرد جا دارد؛ میگوید اگر انسان، اگر مسلمان از این غصّه بمیرد جا دارد. این همان احساس مسئولیّت است. پایه‌ى اصلىِ حرکت بسیج این است: احساس مسئولیّت الهى.


 

 





هدفم بود که هرگز نشوم عاشق کس/ چون که رخسار تو دیدم، هدفم سخت شکست
 


بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه 2:
بحث در سال قبل این بود که مهم ترین عامل تعیین کننده در مقدرات الهی عامل «امتحان» است. ما در بستر امتحان زندگی می کنیم و باید آن را بیشتر بشناسیم و بدانیم که همه چیز امتحان است و اصلا امتحانی زندگی می کنیم: الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ ...{الملک/2}، اصلا مرگ و زندگی برای امتحان گرفتن از شما آفریده شده است. هیچ مفهومی خارج از امتحان، حقیقت مجزایی ندارد. ما در 24 ساعت روز درگیر موضوع مقدرات الهی هستیم ولی آن را درک نمی کنیم مانند ماهی ای که در آب است ولی آن را نمی بیند.
Session 2:
In previous years the discussion was about the most decisive factor in divine decrees which is the factor of “examination”. We live within a context of examination and needs to know it more than ever and realize that everything is examination and basically we live for examination: “Who created death and life to test you {Al-Mulk 2}” essentially life and death is created to test you. No concept other than examination has a distinct reality. We are involved with the subject of divine decrees during every second of our daily life but do not comprehend it. Like a fish in water which is not conscious of water.

امسال می خواهیم بررسی کنیم که خداوند چگونه از ما امتحان می گیرد. ابتدا چند بحث مقدماتی در باب چگونگی امتحانات الهی عرض کنم.
This year we seek to investigate how Allah tests us. Let us first provide an introduction on the modality of divine examinations (tests).
یک بحث این است که خداوند یک موقع یک فرد را امتحان می کند و یک موقع یک ملت و جامعه را امتحان می کند. هر دو را باید دید.
One discussion is that sometimes Allah tests individuals and sometimes a nation and society. We should see both.



صوت جلسه دوم




The most important secret of servitude of Allah is to know what he expects from us. When everything is for test, people act according to the expectation of the one who is examining them and disregards his/her
own needs and desires. Even if your desires are great, again Allah shall test you in those; like prophet Ibrahim (AS) that did everything Allah told him. Allah asked him why do you love Ismail and he replied because of you. Then Allah told him let’s see if you can sacrifice him! Being a good person means be good in your examinations

مهم ترین راز عبودیت این است که بدانیم خداوند چه انتظاری از ما دارد. وقتی همه چیز امتحانی باشد انسان به انتظار امتحان گیرنده رفتار خواهد کرد. کاری با میل و نیاز خودش ندارد. حتی اگر امیال شما بسیار خوب هم باشد باز خدا در همان امیالِ خوب، شما را امتحان می کند؛ مانند حضرت ابراهیم (ع) که هر چه خدا می گفت او پیروی می کرد. [روزی] به او فرمود که چرا اسماعیل را دوست داری؟ حضرت فرمود خدا به خاطر تو او را دوست دارم. خداوند گفت پس سرش را ببر ببینم! خوب بودن یعنی خوب امتحان بدهید.


صوت جلسه اول
دریافت
ادامه دارد...


 باور کنید امام زمان دلش برای شما تنگ می‌شود. امام رضا دلش برای شما تنگ می‌شود. در و دیوار حرمش برای صدای شما که می‌گویید «السّلام علیک یا علی‌بن موسی الرضا» گریه می‌کنند. اگر کسی باور کرد؟!

می‌دانید اگر من و شما باور کنیم امام زمان به ما علاقه دارد سیراب می‌شویم؟ لبریز می‌شویم؟ سرشار می‌شویم؟ سرمست می‌شویم؟ خلاءهای وجودی‌مان پر می‌شود؟ می‌دانید بهترین آدم‌هایی که  در راه امام زمان تکّه‌تکّه می‌شوند، روز قیامت شرمندۀ محبّت آقا امام زمان هستند و می‌گویند آقا! یک ذرّه از محبّت تو را، یک ذرّه از جگرهایی  را  که در تو سوخت به‌خاطر من، نتوانستم جبران کنم می‌دانید همۀ عزاداران اباعبدالله الحسین روز قیامت شرمندۀ امام حسین هستند؟ نگاه می‌کنند می‌بینند امام حسین بیشتر از اینها که برای امام حسین سوختند برایشان سوخته.

آن عارف گفته بود که اگر گناهکارها بدانند امام زمان چقدر دوست‌شان دارد از دنیا می‌روند، از شدّت اهمیّت این موضوع. ولی خب الحمدلله گناهکارها که متوجّه نمی‌شوند که. بهش می‌گویی امام زمان تو را دوست دارد. می‌گوید آقا! برای چی؟ امام زمان را با خودش مقایسه می‌کند. می‌گوید من به چه درد امام زمان می‌خورم؟ فکر کرده امام زمان مثل خودش که فقط به کسانی که به دردش می‌خورند، علاقه دارد.  خب امام نیست که بداند دل امام چگونه است.

به این آیه از  سورۀ توبه نگاه کنید. این وصف حال پیامبر و همۀ امامان ماست. «لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»، یک پیامبری برای‌تان فرستادم که حریص شماست، هر چه برای شما سخت باشد، برای او هم دشوار خواهد بود.






«امام سجاد (ع) در میان ازدحام مردم، از خیمه بیرون می آید، بر روی بلندی ای می رود و در حالی که با دستمالی، مدام اشک هایش را می سترد، برای مردم خطبه می خواند، خطبه ای که در اوج حمد و سپاس و اقتدار، آنچنان ابعاد فاجعه را برای مردم می شکافد که ضجه ها و ناله هایشان، بیابان را پر می کند: «همین قدر بدانید مردم که پیغمبر به جای اینکه سفارش ما را می کرد، اگر توصیه کرده بود که با ما بجنگند، بدتر از آنچه کردند در توانشان نبود!»» 


پیامبر اکرم ِ صلى الله علیه و آله:
گوش کردن سخنرانی حکیمانه از عبادت یک سال بالاتر است.



کسی که برای مهربان بودن به دنبال دلیل میگردد معمولا برای نامهربانی کردن دلیل نمیخواهد. کسی که برای تلاش کردن دلیل میخواهد معمولا برای تنبلی کردن کردن به دنبال دلیل نمیگردد. ببین برای چه کارهایی بیشتر دلیل میخواهی، احتمالا نقطه ضعف های بیشتری در آن زمینه داری.


استاد پناهیان







بهشت مثل هتلی در مدینه است که برای استقرار شما درست می کنند . اصل ، زیارت و خود خداست .
وقتی می گوید : من خودم جزای روزه هستم . ترک گناه هم همینطور است . پاداش ترک گناه ، محبت خود خداست . حضور خود خداست . هیچ چیزی مثل ترک گناه حضور خدا را در قلب انسان عزیز و محبوب قرار نمی دهد .

ما جا می خواهیم و بهشت جای ماست . در بهشت پاداش ما را می دهند . در پاداش دادن، خدا خیلی صبر ندارد .
روایت داریم : کسانی که ترک گناه می کنند ، لذت محبت خودم را زود به آنها می چشانم . بخشی از پاداش را می توانیم اینجا بخواهیم ولی بخشی را نمیتوانیم در اینجا درخواست کنیم چون اگر کمی از آن لذت بهشتی را به ما بدهند ، از شدت لذت از بین می رویم . برای پاداش ترک گناه باید دنبال احساس خوبی باشیم که خدا بلافاصله به ما می دهد .

برنامه سمت خدا مورخ 29 / 7/ 1388

حجت الاسلام پناهیان



 به چه کار آیدم دل...نلرزد گر برایت...
دریافت